جوامع مخفی

 

 

پیرامونِ جوامع مخفی (فراماسونری و…) را مجموعه‌ای از افسانه‌ها، نشانه‌ها و نمادها فرا گرفته است که گاه عمرشان به قرن‌ها می‌رسد و با ماجراهایی مانند ساحری، جادوگری و شیطان‌پرستی گره خورده است. پیوستگی نظری و عملی جوامع مرموز با توطئه و حیله، باعث شده تا جملگیِ شیوه‌های شیطانی تجربه‌شده در میان هزاره‌های گذشته در کارنامهٔ آن‌ها ثبت شود. در حالی‌که ساکنان شرق و ازجمله جوامع مسلمان، از غرب تصویر جامعه‌ای صددرصد علمی و پیراسته از هرگونه خرافه‌پرستی در ذهن دارند و به همین خیال، در هوای رسیدن به تمدن_غربی از همهٔ سنّت‌های مقدّس خود دست کشیده‌اند، غرب و به‌ویژه سران پرده‌نشین آن، به‌شدت آلوده به آموزه‌های رازآلود و نامقدّسند.

جوامع مخفی، برای سلطه بر جهان، به هر ترفندی دست زدند، به هر علم مذموم و غریبی نزدیک شدند و برای بهره‌گیری از توانایی‌های ویژهٔ شیطانی، به هر آئین جادویی دست یازدیدند و خود را به هر گناه کبیره‌ای آلوده ساختند تا شاید از این رهگذر، بر سلطهٔ غیررحمانی خود تداوم بخشند.

 در مطالعهٔ سیر گذار آموزه‌های علوم_غریبه و جادویی از میان اقوام و ملل، می‌یابیم که مصر_باستان مجموعه‌ای بزرگ از آموزه‌ها، علوم و شیوه‌های جادویی و شیطانی را در خود داشته است؛ چنان‌که رویارویی اولیهٔ حضرت موسی (ع) با جادوگران حلقه‌زده بر گرد فرعون بود.

این آموزه‌ها و شیوه‌های عملی‌اش را اشرار بنی‌اسرائیل با خود به سرزمین_مقدس آوردند و پس از دور شدن از آئین مقدس موسی کلیم الله آن‌همه را برای رخنه در کار دین و دینداران و غلبه بر مؤمنان، به‌کار گرفتند.

انتقال میراث سامری نهفته در ویرانه‌های «اورشلیم» از مسیر شوالیه‌های_معبد به اروپا، موجب بسط این آموزه‌های جادویی و کابالایی در میان اروپاییان و تشکیل مجامع_سری شد و پس از آن نیز، مجامع مخفی اروپایی که خود را وارث بنی‌اسرائیل و شایستهٔ تأسیس حکومت_جهانی می‌شناختند، برای بسط سلطه از این فنون و علوم بهره جستند.

اسماعیل شفیعی سروستانی